مـقالات

وقت یعنی حرکت

 

وقت یعنی حرکت

باری شهید عبدالقیوم رهبر در مقدمه ای که به مجموعه داستان های کوتاه یکی از نویسندگان مقاومت نگاشته بود ، هنر مند را چنین تعریف کرد:
” زندگی با همه زشتی و زیبائی آن صفحه ای ایست گسترده ، پویا و پرمحتوا و هنر مند صورتگر روند آرمانگرایانۀ آن”
زنده یاد رهبر نه تنها یک انقلابی نستوه ، تئوریسن بزرگ و یک اندیشمند متفکر و خلاق بود که در فرصت های کوتاهی که در زندگی پربار مبارزاتی اش بدان دست می یافت ، به ادبیات هم می پرداخت. در بخش های مختلف ادبیات علاقمندی و توانمندی خاصی داشت و آرمانگرا بود. این آرمان گرائی در آثار هنری وی نه تنها در ترانه های غربت که سروده های هستی اند بلکه در داستان کوتاه ” ساعت طلائی و پادشاه ماهیان ” که برای کودکان نوشته است به وضاحت انعکاس می یابد.
شهید رهبر ، کودکان – بخصوص فرزندان شهداء – را به قول شاملو چراغ هایی می نامید که با آنها به جنگ سیاهی ها می رفت.
” چراغی در دلم
چراغی در برابرم
من به جنگ سیاهی ها می روم”
رهبر به فرزندان شهدا می گفت : چراغ دلم، رفقایم ، پدران شما شهدای راه آزادی هستند و چراغ در برابرم شما هستید.
او همواره به کمبود کار در ساحۀ ادبیات کودکان اشاره می نمود و همه را برای سهمگیری فعال در رفع این کمبود ، تشویق و راهنمائی می کرد و خود با همه مصروفیت های زندگی پر بار مبارزاتی اش از توجه به این نکتۀ پر اهمیت غافل نمی ماند و به گمان اغلب اولین و یگانه اثر داستانی او ، داستان کوتاهی برای کودکان است که دو سال قبل از شهادتش آنرا نگاشته است.
داستان در یک روز گرم و تفت کرده ، در کنار دریاچه ای که نسیم ملایمی می وزد ، آغاز می شود ، آنجا که ساعت طلایی نیلوفر در دریا می افتد. ماهی کوچک ساعت را می یابد و به خانه می برد ولی در اثر اصرار بزرگان ساعت را به پادشاه ماهیان تحفه می دهد. پادشاه حکیم پیر را به کمک می طلبد ، او در ساحه تجربه و شناختی که از انسان ها دارد و ساعت را می شناسد و در جمع ماهیان می گوید که ساعت را آدمیزاد برای تنظیم وقت استفاده می کند. ماهیان با دانستن این رمز وقت خود را سازماندهی می کنند ، روز ها در سوراخ خود می باشند و شب ها بیرون می شوند و بدینوسیله ماهیگیران را اغفال می کنند. ماهیگیران روز ها انتظار بیهوده می کشند و شکاری به دست نمی آورند . ماهیگیر پیر که گرسنگی خود و خانواده اش او را نیمه شب به کنار دریا کشانده ، به جای ماهی ساعت را در جال خود می گیرد. ماهیان با از دست دادن ساعت ، دوباره شکار ماهیگیران می شوند. ماهیگیری به عنوان همبستگی از چهار ماهی که شکار کرده دو تای آن را برای ماهیگیر پیر می آورد ولی ساعت ، طعمۀ ناچیز ماهیگیر پیر که در دنیای آرزو های طلائی اش اسیر و از هم قطارانش جدا می سازد و . . .
نقد این اثر ارزشمند کار افراد توانمند است ، ولی در سالروز شهادت رهبر به امید آموختن از این اثر آنرا در سه ساحۀ مختصر مورد بررسی قرار می دهم.

۱- سبک داستان:

سبک و شیوه نگارش داستان و انتخاب کلمات و سمبول ها ، کرکتر سازی در داستان ، بیانگر توانمندی و ابتکار نویسنده است. ساده نویسی که یکی از مشکل ترین کار در نویسندگی است ، ویژه گی این داستان را تشکیل می دهد. اگر چه داستان برای کودکان نگاشته شده است ولی محتوای آن به همان اندازه که برای کودکان قابل فهم است برای بزرگان نیز آموزنده می باشد. زبان داستان سمبولیک است. نویسنده نه تنها از سمبول های شناخته شده مانند سمبول ” ماهی” که ریشه آنرا در ادبیات مترقی معاصر هم در داستان ماهی سیاه کوچولو ” صمد بهرنگی” می توان یافت ، استفاده می کند ، بلکه خود به ابداع سمبول های نوین می پردازد ، مانند سمبول ماهیگیر پیر که سمبول تزلزل است. تزلزلی که پایه های مادی دارد.
آنچه اهمیت ویژه دارد این است که سمبول ها تصنعی و نا مأنوس نیستند و با زندگی پیوند عمیق و جدا نشدنی دارند. به زبان دیگر سمبول ها کلماتی هستند که جان دارند و آنقدر دقیق انتخاب شده اند و آنچنان مفهوم را سریع منتقل می کنند که گاه خواننده فراموش می کند که داستان سمبولیک است و دریا آئینۀ قدنمای واقعیت می گردد و خواننده ماهی آن.

۲- دیدگاه:

داستان دیدگاهی روشن دارد. جانمایۀ داستان را فقر و همبستگی تشکیل می دهد. همان فقر و گرسنگی ای که ماهیگیر پیر را نیمه شب در کنار دریا می کشاند. هراس از گرسنگی و سعی در نجات از آن بر هراس بر مرگ غلبه می کند و ماهیگیر پیر را در ظلمت طوفانی دریا به جنگ با امواج می کشاند.
آنچه ماهیگیران را در همبستگی قرار می دهد ، دشمن مشترک شان گرسنگی و بدبختی است ، ولی آنگاه که ماهیگیر پیر ساعت طلائی را در تور (جال) ماهیگیری می گیرد ، اولین گام را در شکستن این همبستگی بر می دارد.
داستان با آنکه کوتاه است ، کرکتر سازی در آن خیلی دقیق و با مهارت صورت گرفته است. کرکتر قهرمان داستان ، ماهیگیر پیر آنچنان ساخته شده است که عده ای تشابه شخصیتی خود را با وی در می یابند؛ زیرا ماهیگیر پیر همان خرده بورژوا است که او را کم و بیش همه می شناسیم.
دیدگاه داستان روابط میان ماهی ها را نیز دقیق نشانه گیری می کند. با آنکه ساعت طلائی را ماهی کوچک یافته است ولی مجبور ساخته می شود که آنرا به پادشاه ماهیان هدیه کند. در دنیای ماهیان هم پادشاه صاحب همۀ گنج هاست. پادشاه ساعت را به ملکه تحفه می دهد . ملکه ماهیان هم مانند همۀ ملکه ها تحفه های اضافی که به آن ضرورت ندارد و طریق استفاده آنرا نمی داند ، به دست می آورد. با آنکه پادشاه ماهیان صاحب همه گنج هاست ولی گنج واقعی را حکیم ماهیان دارد و آن دانش است.

۳- پیام داستان:

 داستان پیام ارزشمند و جاودانه ای دارد و آن اهمیت و سازماندهی وقت است. آنجا که نویسنده وقت را از زبان ماهیان تعریف می کند ، مفهوم ساده ای را که عده زیادی از وقت دارند ، به مفهوم فلسفی و دیالکتیکی وقت تکامل می دهد. ” یکی از شاگردان حکیم ماهی سرخه و لاغر اندام بود گفت وقت ، یعنی شب و روز. شاگرد دیگری که سفید چهره بود و خال های سیاه برچهره و بناگوش داشت گفت بلا گردانت شوم ، وقت چیزی زیاد تر از شب و روز معنی می دهد. وقت یعنی بهار ، تابستان ، خزان و زمستان. وقتی که هوا گرم می شود ، وقتی که برف می بارد ، وقتی که سبزه می روید و وقتی که همه چیز می پزد زرد می شود و فرو می ریزد.
یکی دیگر از ماهیان که سیاه بود و رگه های پیری در سرش دیده می شد ، بلند شد و در مقابل پادشاه تعظیم کرد و گفت استاد ما همیشه برای ما می گوید که هر چیز اول به وجود می آید و کم کم کلان می شود ، پیر می گردد و بلاخره می میرد. این جریان به وجود آمدن و مردن مثل همین آب دریا یک لحظه هم نمی ایستد. وقت یعنی حرکت ، به وجود آمدن ، خورد بودن ، کلان شدن ، پیر گشتن و مردن و باز دوباره بوجود آمدن . . . و به این گونه وقت علاوه بر شب و روز و ماه و سال و فصل حرکت دایم بوجود آمدن و از بین رفتن را نیز می گویند.”
نویسنده نه تنها به تکامل مفهوم ساده وقت به مفهوم عمیق فلسفی و دیالکتیکی وقت یعنی حرکت می پردازد بلکه از آن هم فرا تر می رود و اهمیت سازماندهی وقت را واضح می سازد. اهمیت وقت در سازماندهی آن است. و سازماندهی وقت رمز موفقیت و پیروزی بر دشمن است. چنانچه ماهیان با مشوره و کار جمعی مفهوم وقت را در می یابند و آنگاه به سازماندهی آن می پردازند و به این وسیله دشمنان خود (ماهیگیران) را اغفال می کنند.
پیام داستان را زنده یاد رهبر از فراسوی زمان ، از سرزمین جاویدانگی به گوش ما می خواند و ما را به سازماندهی وقت و اغفال دشمن فرا می خواند.
حرکت رمز بقای ما است!

26 جنوری 2009