اشــعار

مُشت

حرکتم ،
سنگپُشت گشته است
پایم در پای زدن از پای مانده است

مغزم ،
مُشت گشته است
دستم از دستمالی ، دست دادن را از دست داده است

مُشت را
در تاریکی مجهول باز کن
دست را
در روشنی مشکوک                پیش
تا انگشتان به هوش بیایند که انگشتـند
…. ؟

محمدشاه فرهود