اشــعار

چلوصاف میکند سینه

چلوصاف میکند سینه  

  
درختهـا را به واسکت مبتـلا کردی            عزیزآباد می غلتد  
 تغافـل را به سُرخـی ها طلا کردی             عزیزآباد می غلتد
عروسـان را به تاراج آشــنا کردی             پچیراگام می غلتد
مُسلمـــان را به گنــگا مقـتدا کردی            پچیراگام می غلتد
آیساف ، چلوصاف میکند سینه
آنک ناف ،  چپن را از چپق ها میدهد پـینه
ناتو ؛ به مقتل میزند از کیسۀ نعش با کمان خینه
وماهتاب هم به زیر پای شیطان مینهد شانه و از لِنگهای انسان میبرد زینه
هزار سر می پَرَد گـُل می کند بر موج گردن خنده در گلدان سرمایه


زبان ؛ ذبح ِ هلالین گشته برخورشید و بر تعویق
دهان ؛ دخل ِ دیاگول گشته از تزریق
فغان ؛ خرچینۀ تشویق
به ماهیان جوی شیر
به گلهای ابریشم
به چشمهای ابری
به غوره های مخفی درسپیده دم
اخبارسُرناها و تلویزیون های انتحاری را ممنوع کنید
اگراز واژه ی ممنوعه میترسی
بیا پُت پُت
بیا کم کم
درختان را به آیین شناختن مبتلا سازیم ؛
و …

م. فرهود -  اگست 2008