اندیشه های ماندگار

در سنگر اعتصاب ببر انقلاب خفته است

  خشم وانزجار عمیق مردم آزاده ما در برابر اشغال رهزنانه میهن عزیز ما توسط سوسیال فاشیسم جنبشهای اعتصابی دامنه داری را در سراسر کشور بر انگیخت.
” ببرک ” روباه فکر میکرد که با جنباندن دُم خود میتواند مردم را فریب دهد و شبخون گرگ دهن دریده سوسیال فاشیسم را بر میهن ما به عنوان دفاع از استقلال و تمامیت ارضی افغانستان توجیه نماید.
او بر شهادت جانبازان راه آزادی میهن مزورانه نوحه سرمیدهد تا لکه ننگ جاودان را از دامن بادارخود بر دامن سیاه ” سیا ” پاک کند.  او از مردم تقاضا میکند تا در کشف زندانهای مخفی “امین” جلاد با سگهای بوی کش او همکاری کنند ، در حالیکه ساطور خونین ” امین” جلاد ، آقای ” سروری” – که دیروز همسر اسیر کشتمند را نیز در پیش چشمش برهنه میکرد – امروز پرچم سروری ببرک را بدوش میکشد  و وزیر شکنجه و کشتار ، آقای “مزدور یار” هم اکنون یارمزدور روس است و وزیر سرکوب ملی، آقای” وطنجار” وطن را  در قدم روس اشغالگر ” جار” نموده است وهمه اکنون وزیران دست راست ودست چپ آقای ” تزارمل” هستند و با هم به شکرانه دلالی کشور به بادار خود پیاله سر میکشند. “ببرک” میهن فروش برچکمه های خون آلود رهزنان روسی – بنام ناجی ملت افغانستان – بوسه میزند ، در حالیکه آنها ، شب وروز ، بجان ومال و ناموس مردم – و حتی دیپوهای سلاح ، بانکها و آثار نایاب موزیم و تحویلخانه های ارگ – آشکارا دستبرد میزنند تا خرج چرس و هرزه گی خود را در آرند.” ببرک ” چشم پاره لشکر کشی سوسیال فاشیسم را بر میهن ما به منظور جلوگیری از “مداخله بیگانگان ” وانمود میسازد ، در حالیکه قشون اشغالگر روس قطعات اردوی افغانستان را محاصره نموده ، گزمه و پاسبانی عروسک   “بریژنف” را به عهده دارد  و بر سنگر های تسخیر ناپذیر جهاد ملی، در داخل کشور آتش میبارد، از اینروست که دُم “روباه ” در تلک تجربه مردم گیر میافتد. مردم میبینند که گرگ وحشی روس در کنار تلک ایستاده و برای دفاع از “روباه” درمانده بمردم چنگال و دندان نشان میدهد و میغرد. مردم در می یابند که روس رهزن ناجی و پشتیبان آنها نیست بلکه دشمن سوگند خورده خاک و ناموس و هستی آنهاست. مردم میدانند که جنایا ت ” امین” جلاد فقط یک تجربه ناکام و پیش در آمد و بهانه اشغالگری روس بود و بس. مردم میپذیرند که مرحله نوین کودتای ثور با نیرنگهای رسواتر و توحش لجام گسیخته تر، آنجا که پای نوامیس و مقدسات ملتی در میان است آزمایش خونین تری را در برابر آنها قرار میدهد. دیگر دُم ” روباه” ؛ غرش ” گرگ ” و حتی فرمان آتش بس طبیعیت – برف سنگین هم نمی توانست خشم کوهکن مردم را مهار کند. دیگر تنها تفنگ ، با زبان آتشین خود، نمیتوانست ترجمان خشم توفانزای مردم باشد. سنگرها باید گسترده تر میشد ، تا شور انقلابی مردم در اشکال و سطوح دیگر رزمجوئی تجلی یابد . هنگامیکه عروسک ” بریژنف” رخسار زرد خود را با سپیده و سرخاب ” وطندوستی ”  و “ملت نوازی ” آرایش میکرد جنبش اعتصابی – همپای خروش مسلسلها – در هر گوشه کشور :
در هرات ،  قندهار، بغلان ، قندوز ، ننگرهار و… نفرین برحق ملت را بروی نثار نمود.  در چنین فضای پرشور حماسی رزمندگان سازمان آزادیبخش مردم افغانستان از مردم دلیر کوهدامن درخواست نمودند که بخاطر بزرگذاشت از خاطره فنا ناپزیر شهدای راه آزادی میهن ، اظهار همبستگی با مجاهدین جانباز سراسر کشور و اعلان نبرد تا پای جان با اشغالگران روسی به اعتصاب سه روزه – از تاریخ 28 تا 30 دلو – دست زنند. مردم این درخواست رزمنده را با شور میهن دوستانه پاسخ گفتند. در این میان تنها یک سرویس اعتصاب شکن که با شیشه های تبرباران شده و حمل چند مجروح بی احساس در مراکز درمانده جاسوسی و پولیسی” مرکز” سرگردان بود، حالت مسخره ایرا به نمایش میگذاشت و بزبان حال عاقبت عناصر بی وجدانی را پیشگوئی میکرد که در کارزار خونین جنگ آزادی ، بخاطر منافع حقیر خود تبر دشمن را دسته میدهند .
هستند خشک مغزان بی عملی که در جوشاجوش رستاخیز خونین مردم سراسر کشور و در اوجگیری متلاطم جنبشهای اعتصابی و تظاهراتی ترور انقلابی جواسیس خود فروخته ایراکه هزاران فرزند رزمنده مردم را به دَم ساطور جلاد سپرده و در دادگاه خشم عادلانه مردم محکوم به اعدام اند ، ” تروریسم” تلقی نموده و تخطئه مینمایند ، تا برفلج مزمن و درمان ناپذیر خود – به بهای دفاع از جنایت – سرپوش نهند. ننگ!
 اوجگیری و گسترش همزمان جنبش اعتصابی در شهر ها و روستاهای کشور، در قعر زمستان بهار سرخی را نوید میدهد . جنگ آزادیبخش ملی ما یک جنگ اقتصادی،  سیاسی ، نظامی ، فرهنگی و روانیست . پیروزی این جنگ خواهان سهمگیری مردم سراسر کشور ، با تمام هستی خود ، در تمام عرصه ها و سنگرهای مبارزه است. دامنه جهاد و اشکال آن باید چنان گسترش و تنوع یابد که هر فرد کشور بتناسب امکانات خود بتواند دشمن را ضربه زند و جنبش مقاومت را از جهتی یاری رساند. در عین حال تمام مجاهدات مردم باید سازمانیافته ، هماهنگ و متمرکز باشد تا هیچگونه خالیگاه و روزنه گریز برای دشمن باقی نگذارد.  در مرحله اول کودتای ثور یک بخش مردم سلاح بدست در برابر ماشین غول آسای جنگی روس جانبازانه می رزمیدند و بخش بزرگ مردم، با تاسف از اینکه سلاح ندارند- و با این توقع فریبنده که در یک روز ” نوروز ” یا یک شب ” لیلۃ القدر ” خضر کاذبی به سر وقت آنها خواهد رسید و به آنها سلاح توزیع خواهد کرد- نقش تماشاگر ” هراسناک” را بازی میکردند و چه بسا که در تجلیل های فرمایشی برای دشمن ” هورا” میکشیدند . در جنبش اعتصابی که در گام دوم به پله تظاهرات بالا میرود ، مردم سلاح شکست ناپذیر خود – سلاح اتحاد – را می یابد.
 اعتصاب و مظاهره که با کار آگاهانه و متشکل تدارک و آغاز میشود ، بنوبه خود در بسیج و آگاهی اقشار وسیع مردم نقش برازنده دارد. وقتی مردم با سلاح آگاهی و اتحاد مجهز شوند تمام  لشکر ها و سلاح های خونریز روی زمین در برابرآنها تاب نمی آورند . مرگ بردشمن دانش ! مرگ بردشمن وحدت !
 مشخصه جنبشهای اعتصابی و تظاهراتی مردم ما در اینست که بر زمینه جنگ خونین میهنی شگوفا شده و بجای آنکه پیش در آمد مبارزات مسلحانه مردم باشد ، ادامه و دنباله هماهنگ آنست. از اینرو دارای پهنای ملی و جهت گیری مبارزه جویانه است و احتمال لغزش آن در منجلاب تسلیم طلبی ملی بعید بنظرمیرسد. سوسیال فاشیسم روس که در بن بست پرده – در ریا – در تضاد بود ونمود خود- گرفتار است اگر با این جنبشها مدارا کند ناگذیر باید سنگرهارا یکی پی دیگر تخلیه نموده و با سر افگنده گی سزاوار خود عقب نشیند  و اگر به خشونت متوسل شود اقشار وسیع تر مردم را به سنگر نبرد مسلحانه کشانده و گور خود را به دست خود میکند. بر عکس مردم با تجربه اندوزی در نشیب و فراز پیکار ،  روز تا روز با اعتماد بخود و اتکا بخود دست یافته نتنها پوزه خون آلود کفتار روس را بخاک خواهند مالید بلکه توطئه های شیطانی ریاست جویان وابسته به امپریالیسم غرب را نیز نقش برآب خواهند ساخت.
چه جبونانه و خائنانه است نوحه جغد آسای آنان که به امواج خروشان قهر مردم و سمت گیری درست نهائی آن باور ندارند و راه رستگاری و نجات  را نه با مردم بلکه با یک دشمن علیه دشمن دیگر سراغ مینمایند  و یا از بیم دو دشمن گوشه گیری و انزوای بیدرد سر را در پیش میگیرند.
ادامه و گسترش اعتصابها و تظاهرات مردم دشمن را از لحاظ   اقتصادی ، سیاسی و روانی دستخوش فرسودگی بازهم بیشتر نموده ، پیوند خط مقدم جبهه را با پشت جبهه و همبستگی مناطق آزاد را با مناطق تحت سلطه دشمن مستحکمتر میسازدو با دمیدن روحیه مبارزه جویی در اقشار وسیع مردم ، از طریق نشان دادن عکس العمل های فوری و مناسب در برابر مانور های دشمن ، ابتکار عمل را پیوسته در دست مردم قرار میدهد.  با استفاده از این ابتکار  و تعمیق  روحیه همبستگی  در بین مردم و مناطق مختلف و ایراد ضربات پبهم و متمرکز دشمن چون خرس وحشی ، در میان جنگ آتش گرفته محصور میشود  و دیگر نمی تواند خیزشها و جنبشهای منفرد مردم را با نیروی برتر سرکوب نماید و با استفاده از ” آرامش” یک بخش مردم بخش دیگر آنرا دُم آلوده ارتجاع و استعمار غرب قلمداد نماید.
از اینروست که نقش روشنگری ، تدارک بر انگیختن و رهبری نیروی آگاه و متشکل جامعه در این عرصه نبرد نیز همانند سایر عرصه ها ، اهمیت حیاتی پیدا میکند . امین جلاد با تیغ خونچگان استعمار روس کوشید توده هارا از فرزندان آگاه شان محروم سازد تا  زمینه یغماگری بیدرد سر بادار رهزن خود را آماده نماید. همانند او سیه دلان مرتجع ، با سوختن مکتب ها و ترور جوانان فرزانه تلاش دارند فاجعه سیاه و ننگین گذشته را بار دیگر احیاء نمایند. تجربه خونین دوسال گذشته نشان داد که مردم در کوره راه پر پیچ جنگ آزادی بدون چراغ علم – بدون فرزندان آگاه ، جانبا ز و رهگشای خود – از میان دامهای دشمنان رنگارنگ با اطمینان بسوی پیروزی نمی توانند ره گشایند.
جنبشهای اعتصابی و تظاهراتی مردم ما نیز ، مانند پیکار مسلحانه آنها ، با همه خروشنده گی و صلابتی که داشته است از تاثیر زهر آگین ماجراجویان بی مسئولیت در برخی جاها ، مصئون نمانده است .  برای جلوگیری از تکرار اشتباهات و نفوذ اوباشان ، هرج ومرج طلبان ، اخلال گران و بهره جویان مردم آزار باید در نظرداشت که اعتصابها و مظاهره ها با تبلیغ و روشنگری کافی در بین مردم تدارک دیده شود، اصل داو طلبی  رعایت گردد ، مردم در سطوح مختلف بسیج و متشکل گردند ،  روحیه همبستگی در بین جنبشهای مناطق مختلف تقویت گردد ،  زندکی روز مره مردم  دستخوش اختلال و بی نظمی نگردد و جواسیس و اعتصاب شکنان با شیوه های مناسب تنبیه گردند . فقط  بدینگونه میتوان نیروی رزمجویانه و پر توان مردم را به سیلاب خروشانی مبدل کرد که بنیاد استعمار و ارتجاع را برکند.
هم میهنان گرامی !
 در این هنگام که سراسر میهن گرامی ما به مجمر فروزان آتش شباهت دارد ، با استفاده از سکوت نسبی برخی مناطق چنین وانمود میکنند که مردم افغانستان اشغال نظامی میهن خود را به عنوان مسخره نجات افغانستان استقبال میکنند !  تو گوئی که هیج انسان آگاه ، شرافتمند ، میهندوست  و پیکارجو در این سرزمین وجود ندارد .
نگذاریم که خوکهای روسی برسیمای تابناک نیاکان آزاده ما ، بر روان شهدای راه آزادی ما و برخون های سرخ سنگر های جهاد ما لجن بپاشند. اکنون وقت آنست که هر منطقه ای با تدارک اعتصاب های اعتراض آمیز با ننک استعمار روس خط فاصل بکشد  و روحیه قهرمانی ایرا که ساطور خونین امین جلاد هم نتوانست آنرا خفه سازد ، آشکارا، بار دیگر ، تبارز دهد.
 ما لکه ننگ استعمار روس را از دامن پاک میهن با خون خود خواهیم شست.
      

یا مرگ یا آزادی  !
سازمان آزادیبخش مردم افغانستان
       3 حوت 1358

به قلم: شهید عبدالمجید کلکانی