اشــعار

قاب زخمی

زخون خویش خطی میکشم به سوی شفق

چه خوب عاشق این سرخی سرانجامم

نوید فتح شبستان دهم به راهروان

سرود رزم پیام آوران شود نامم

عقاب زخمی ام و میتوانیم کشتن

مگر محال بود لحظۀ کنی رامم

تویی که پشت تو میلزد از تصور مرگ

منم که زنده گی دیگر است اعدامم