صفحه ویژه مجید

بیست و نهمین سالروز شهادت مجید کلکا نی

 

 مقاله ی حاضر در محفلی که بتاریخ هفتم ماه جون سال ۲۰۰۹میلادی  بمناسبت روز شهدا در شهر هملتون – کانادا دایر شده بود از طرف نویسنده قرائت گردید.

بمناسبت بزرگداشت بیست و نهمین سالروز شهادت
مجید کلکا نی

 

نخست از همه اجازه دهید نقل قولی از ” ندای آزادی ” شماره ی اول ، سال اول مورخ عقرب سال ۱۳۵۹ هجری شمسی بیاورم :

  ”  مجید ، مردی که از قلب جامعه برخاست، مردی که با رزمنده گیها، شجاعت ها و دانش ژرفش قلب ملتی را تسخیر نمود، ملتی که اراده، دلاوری و ایمانش را در وجود شایسته ترین فرزند انقلابی اش دمید تا او را قهرمان افسانه یی رزم کنونی خویش سازد. مجید با رنج زیست و با ستم جنگید تا آنجا که بی رقیب ترین و محبوب ترین مرد ملت خود گردید. او سازمان آزادیبخش مردم افغانستان ( ساما) را بنیاد گذاشت ، سازمانی که در پیشاپیش نبرد ملت با دشمن ایستاده است، ساما با نام مجید جاودانه پیوند خورده است و تا کنون همه ثمرات مبارزه اش را مرهون مجید است  و شهادت افتخار آمیز او هنوز هم  ( ساما) را با مردمش بیشتر با خون پیوند داد.   یادش گرامیست و سیمایش جاودانی!”

یاد بود از دلیران سر بکف مردم که آزادانه در راه آزادی کشور از یوغ امپریالیسم خون آشام روس و باند جنایت پیشه ی آن جانهای شیرین شان را هدیه ی آزادی میهن و هم میهنان خود کردند، ضرورتی است انصراف نا پذیر تا تجدید تعهد از پیش کسوتان راه آزادی و بخصوص از یک ملیون شهیدی صورت بگیرد که سر فرازانه جان باختند.
شهید مجید طی نوشته یی بعنوان ” روس اشغالگر در سراشیب رسوایی و تباهی ” در رابطه با تجاوزقشون شوروی دیروز ، ضمن نشر اعلامیه یی درسال ۱۳۵۸خورشید ی چنین گفت :
”  شامگاه ششم جدی ۵۸ ، امپرالیسم جنایت پیشه ی روس ، با اشغال نظامی عریان کشور ما” ببرک” این میهن فروش رسوا را به چاکری برگزید.  اعتراف نامه ی ننگین چاکری ” دربارمل”  دیروز و ” تزارمل” امروز به مثابه ی سند کبیر تاریخی – نیمه شب از بلند گوهای روسی به جهان پخش گردید و فردا  ” شاه شجاع ”  روسی درحصار نیرو های اشغالگر تاج خون آلود برده گی را بر سر نهاد. ”   تقاضای کومک عاجل نظامی که بعد از لشکر کشی و تجاوز رهزنانه ی امپریالیسم روس صورت گرفت ،  اگر حقایق را از نظر جهانیان بازهم موقتا مستور بدارد ، به  چشم ملت افغانستان  نه میتواند خاک بپاشد ”
شهید عبدالجید کلکانی در جوزای سال ۱۳۵۹ خورشیدی به دستور مستقیم سردمداران امپریالیسم روس و باند جنایت پیشه یی که به انگشت شیادانه ی  روس می رقصیدند که در رأس آن وطنفروش معروف (ببرک شیاد) قرار داشت ، به شهادت رسید.  روحش شاد و راهش پر رهرو باد!
شهید عبدالمجید کلکانی مردی بود که با از خودگذری، صداقت ، فروتنی ، پشت کار و دانش عمیق علمی و تجربی ، ویژه گی بخصوص آن ، آشتی نا پذیری  اش با دشمنان رنگارنگ مردم بود ، قلب ملتش را تسخیر نموده بود، که حرف مجید انعکاس مردم در زنجیر کشیده و در بندش و ایمان مجید ،  ایمان مقاومت مردمی که تا پای جان بخاطر آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی
در مقابل بزرگترین ابر قدرت جهانی ( امپریالسم روس ) و باند جنایتکار آن جنگیدند تا امپریالسم  روس را با شکست مفتضحانه از وطن آبایی خود بیرون کردند و باند جنایت پیشه ی آنرا نا بود نمودند ، اما صد افسوس که آزادی مردم از طرف دزدان سر گردنه یعنی ارتجاع سیاه و حامیان بین المللی آنها به یغما برده شد.
اگرچه تجاوز بیشرمانه ی روسها با مقاومت مردم با شکست مواجه شد  و اما نیرو های تاریک اندیش  تنظیمی،  دست آورد های انقلابی  مردم را دزدیدند و بالاخره با پشتیبانی قدرت های خارجی ، به دم و دستگاه قدرت دولتی تبدیل شدند.
با تشکیل  حکومت موقت اسلامی، قربانی عظیم انسانی یی را که مردم ما متقبل شده بودند، نه تنها که آنرا از دست دادند ، بلکه  خواسته های آنها با اعمال کریه و نا بخشودنی یی که از حکومت موقت سر زد ،  قد م  به قدم موجب دوری و دلسردی مردم نیز گردید.  خصوصیت جنایت پیشه گی و ضد انسانی بودن گروه های افراطی تنظیمی ، پیشاپیش برای مردم خبیر و دانشمند جامعه ی ما شناخته شده بود.
چنانکه شهید مجید قبل ازآنکه این گروپها به قدرت برسند، در باره ی آنها چنین اظهار کرده بود: ”  گذشته از این ارتجاع مردود ، با خزیدن در صف پیکار خلق و سو استفاده از معتقدات ملت مسلمان ما  تلاش دارد با تخطئه، گرایش راستین ترقی خواهی و با دامن زدن تفرقه در جبهه ی خلق، نبرد آزادیخبش ملی را که با عبور از دریا های آتش و خون به سوی قله ی پر افتخار پیروزی ره می گشاید، تضعیف نماید، درحالیکه تجارب سرتاسر جامعه ی بشری و منجمله نیرو های ضد امپریالیستی پارینه ی خلق ما، به بهای خون هزاران فرزند پاک باز این سرزمین موید این حقیقت است که آزادی ملی بدون دموکراسی واقعی، عدالت اجتماعی و گرایش مترقی جزاسارت نوین و ضیاع خون های ریخته شده پیامدی نداشته و نخواهد داشت ” (اعلامیه ساما – سال۱۳۵۸ خورشیدی )
تراژیدی برای مردم افغانستان در همینجا به پایان نرسید تا اینکه از آستین توطئه با تمویل امریکا ، سعودی و انگلیس و آی اس آی پاکستان ، نیروی سیاهکار، مرموز، مجهول و بی هویتی بنام ” طالب ” درسال ۱۹۹۵میلادی بر مقدرات ملت بخون خفته ی ما حاکم ساخته شد. صدمات این نیروی مزدور ، لجام گسیخته و جهنمی ، فلج کردن سیستم اقتصادی کشور، به راه انداختن وحشت به وسیله ی آنها وهزاران جنایت دیگر که همه نتایج به قدرت رسیدن طالبان بود و محیط جهنمی در افغانستان ایجاد نمود که شرح و تفصیل آنرا را همه میدانند و در اینجا مجال تکرار آن نیست .
واقعه ی یازدهم سپتامبر نیویارک ، پایان یک فصل و آغازسیاست نوین در حوادث جهانی بود. چند ساعت پس از این حادثه ، رییس جمهور ایالات متحده ، جنگ علیه تروریسم ، بن لادن و اسلام سیاسی را اعلام نمود. بدون شک این حادثه ، خدمت بزرگی به پیشبرد سیاست جهانی امریکا کرد . زیرا امریکا میخواهد به افکار عامه بقبولاند که مبارزه ی آن کشور علیه تروریسم است ، اما در اصل قصد آن ، گسترش نفوذش در سراسر جهان و بخصوص در قاره ی آسیا میباشد . امریکا و متحدان آن  در هفتم اکتوبر ۲۰۰۱میلادی تجاوز لجام گسیخته یی  را انجام داد و ببرک دیگر ( کرزی) را با ساز و برگ نظامی در کشور ما حاکم ساخت . یکی از دلایل ارایه شده برای این تجاوز، ظاهرا موجودیت ” بن لادن” و ” جنگ علیه تروریسم”  در افغانستا ن بود.
اهداف امپریالیسم امریکا را قبلا شهید مجید چنین توضیح کرده است : ”  در هرحال ، چه امپریالیسم روس به توطئه جدید و یا تشدید مداخله ی مستقیم متوسل شود و چه محافل رجعت گرا به پاداش برده گی امپریالیسم دیگری در کشور تسلط یابند، مبارزه ی خلق ما با توان و قاطعیت بیشتر تا دست یابی به آزادی واقعی و تأ مین عدالت اجتماعی ، ضرورتا ادامه خواهد یافت ”
( اعلامیه ی سازمان آزادیبخش مردم افغانستان- سال ۱۳۵۸خورشیدی )
اما رژیم  کرزی از کفایت و خرد سیاسی بر خوردار نیست ، چنانکه نا تو ، سازمان های ذیدخل و سایر موسسات بین المللی ظاهرا  از شیوه کار و عملکرد رژیم او نا رضایتی خود را بیان داشته اند. امروز اوضاع در افغانستان متأسفانه  چنانست که این کشور در جمله ی بزرگترین مولد مواد مخدر در جهان بحساب می رود و به هیچصورت راه جلو گیری ازان روشن نیست . چنانکه  میشل شو سو دفسکی  استاد در دانشگاه اوتا وا ، تحت عنوان “فاشیسم قرن  ۲۱ اینگونه از قاره ی امریکا سر بر آورد” چنین  مینویسد :  ”  مخوف تر از سلاح شیمیایی و کشتار جمعی ، سلاحی در افغانستان تولید انبوه میشود که در پایان قرن بیست ، درآمد حاصل ازان بین صد تا دوصد ملیارد دالر تخمین زده میشد : تریاک و هیرویین .  بزرگترین دغدغه ی ارتش و سازمان اطلاعات پاکستان پذیرش نقش گارد ویژه ی قاچاق مواد مخدر برای این ارتش و سازمان اطلاعاتی از سوی امریکاست . تجارت بین المللی مواد مخدر که سود سالانه ی آن به دها ملیارد دلار سر می زند به اندازه ی تجارت نفت اهمیت پیدا میکند .  از این لحاظ کنترول جیو پولتیک شبکه های مواد مخدر به همان اندازه ی کنترول لوله های نفت و گاز اهمیت استراتژیک دارد. از درون همین تجارت مرگ و رخوت ، حکومت های مرتجع مذهبی سر بر آوردند و جنبش های اسلامی از درآمد های حاصل ازان ارتزاق کردند. ”  ( صفحه ۲۶-جنگ و جهانی شدن )
ما کدام این را قبول کنیم ؟  نظریه ی نویسنده را و یا اینکه دولت کنونی افغانستان با هشتا د و پنج هزار سر باز خارجی و هزاران تن از عساکر داخلی  قادر به جلو گیری از کشت و قاچاق مواد مخدر نیست؟ یا همین تعداد سرباز داخلی و خارجی در جهت حفظ اوضاع کنونی کار میکنند ؟!
با گذشت تقریبا هشت سال از موجودیت نیرو های خارجی و تشکل حکومت مرکزی کابل و به اصطلاح مساعدتهای چند ملیارد دالری به کشور، تا امروز وضعیت اقتصادی اکثریت مردم افغانستان بهبود نیافته است و هیچ کس نه میداند که این همه مساعدتها به کجا رفته است ؟
اصولا دولت کرزی هیچکاره است . تصمیم های نهایی در جای دیگر اتخاذ میشود و دولت امریکا ، خود ، محصول نظرات سازمانهای دیگری است . ستراتژی های نظامی دولت را ( پنتاگون و سازمان سیا) به عهده دارند تا نظم نوین جهانی را متحقق سازند . آنها نه تنها با سازمان اتلانتیک شمالی ، بلکه با رهبران صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی ارتباط ارگانیک و اندام وار دارند. موسسات مالی بین المللی پول که در واشنگتن مستقر هستند و درارتباط تنگاتنگ با وال ستریت و مجمع های نظامی و صنعتی امریکا قرار دارند. . . ” ( میشل شودوفسکی)
پس ، اینان صا حبان اصلی قدرت در افغانستان هستند ، نه کرزی و عناصر دست نشانده ی دیگر. به یقین کامل که ایالا ت متحده ، انگلیس و متحدان آنها قصد دارند تا حضور نظامی شان را در افغانستان، اگر با مقاومت جدی مردم رو برو نباشند، بصورت دایمی در آورند. چنانکه در گذشته
این خیال باطل را تمام قدرت های جهانخوار هم داشتند و ازان جمله قدرت امپریالیستی روس.  در چنین اوضاع و احوالی که دولت افغانستان ، یک دولت دست نشانده یی بیش نیست و سیاست های
عمده ی آنرا منابع امریکایی و خارجی تنظیم و شکل دهی میکنند ، اینجاست که ضرورت تنظیم سیاست های راهبردی سیاسی برای گروپ ها و جمعیت های میهن پرست و نیرو هایی که خواهان استقلال ملی و آزادی کشور هستند ، لازمی و عمده میگردد.
میراث گرانبهای شهید مجید در امر مبارزه علیه استعمار و تجاوز ، برای ما رهنمود دهنده ی نیکی است که باید ازان آموخت و برای امر مبارزه ی امروز ازان استفاده کرد . مجید و سایر پیشگامان سازمان همواره بر این عقیده بوده اند که مبارزه ی خارج از کشور به مثابه ی پشت جبهه در امر کار و پیکار ، مفید یت هایی دارد، اما به هیچ وجه پایه ی اساسی مبارزه را نه می سازد.  در شرایط کنونی کشور ما هر سازمان و جناحی که بخواهد دست اول را در امر مبارزه داشته باشد، بایستی در میدان پیکار حضور داشته باشد، در غیر آن از دور دست بر آتش داشتن ، دست آوردی نه دارد.  نقطه ی دوم اینکه کسانیکه خلاف میعار های انقلابی ، از راه های مختلف با قدرت سیاسی موجو د در افغانستان همکاری میکنند ، این را بخاطر داشته باشند که با موازین و ضابطه های پیشگامان ، بخصوص مجید شهید و شهید قیوم رهبر و سایر پیش کسوتان همگام نیستند و از منش شناخته شده ی پیش روان دوری جسته اند و نیاز دارند تا بر منشی که برگزیده اند ، تجدید نظر نمایند.
گرامی باد خاطر ه ی تابناک شهدای راه آزادی !
به پیش به سوی وحدت ملی !
روشنفکران و آزاده گان ، بخاطرنجات مادر میهن از یوغ استعمار و ارتجاع بپا خیزید !
دست تجاوزگران از افغانستان کوتاه باد !

جانباز کوهدامنی- تورنتو