مـقالات,  مطالب تازه

فرشتۀ نگهبانِ ما را کشتند- به مناسبتِ روزِ پدر

وقتی داخ ل صن ف درسی شدم شاگردانم به رس م معمول به پا خاستند. شتابناک همه را از نظر گذراندم و
پیش روی صنف قرار گرفتم. آنها خاموشانه به سویم می نگریستند و گوش های شان منتظر شنیدن پیامی
از جانب من بود.
https://www.rahrawan.com/images/pdf/Ferishtai_nejat_mara_koshtand.pdf